در حال و هوای عشق


در قلمرو شبيه خواني
یکی از خطراتی که هنر شبیه خوانی را تهدید می کند و می تواند آن را از اصالت بیاندازد بدعت هایی است که توسط برخی شبیه خوانان گذاشته می شود، خواه این بدعت توسط یک شبیه خوان حرفه ای وارد تعزیه شود، خواه از سر ناآگاهی توسط یک تعزیه خوان تازه کار
یکی از ویژگی های نمایش سنتی آیینی از جمله تعزیه و شبیه خوانی، قراردادی بودن اجرای این گونه از نمایش است. همان گونه که نوشتن «شبیه نامه» شیوه و روشی خاص دارد و تنظیم یک مجلس برای اجرا به طریقه ی خاصی انجام می گیرد و مجموعه ی گفتار هر یک از شخصیت های تعزیه در یک دفترچه ی کوچک به عنوان نسخه یا فرد نوشته می شود و مجلس به ترتیبی که در نسخه ی فهرست آمده به اجرا در می آید. به تماشا گزاردن تعزیه نیز راه و رسم خاص خود را دارد و علی رغم نمایشی بودن با تئاتری که در صحنه اجرا می شود در روش اجرا متفاوت است.
تئاتر واقع گرا
یکی از بدعت هایی که در برخی تعزیه خوانی ها دیده می شود، واقع گرایی است. بدین معنی که شبیه گردان و شبیه خوان سعی دارند مثل یک تئاتر واقع گرا برای تعزیه دکور بزنند و صحنه آرایی واقع گرایانه داشته باشند چنان که فی المثل به جای قرار دادن یک تشت آب به نشانه ی رود فرات، یک نخلستان درست می کنند و نهر آبی از میان آن جاری می کنند تا بیشتر شبیه کنار شط فرات باشد. غافل از این که هر کاری بکنیم باز هم داریم نمایش می دهیم، منتهی با این گونه تلاش ها فقط می توانیم شیوه ی صحنه آرایی تعزیه را از حالت قراردادی و اصالت بیرون بیاوریم وگرنه تحت هر شرایطی تماشاگر تعزیه می داند که به تماشای یک نمایش آیینی نشسته است و آن که «امام» می خواند فی المثل «مرحوم اقبال آذر» است
لذا پرهیز از هر گونه واقع گرایی محض (مثل تئاتر امروز) در تعزیه لازم و ضروری است و صحنه آرایی باید برحسب ضرورت و مطابق قراردادهای سنتی و اصیل تعزیه باشد، همین گونه است دادن افکت بزغاله و شیر.
درست است که در قلمرو شبیه خوانی بعضاً به نمایش محض می رسیم و به جای گریم کردن و چهره آرایی، دستمال بالای چشم های یک شبیه خوان می بندیم تا او نسخه ی «کور» را بخواند، در حالی که هم نسخه در دست دارد و هم رفتار کورها را تقلید می کند (به این می گویند نمایش محض، یعنی نمایش دادن یک شخص کور) اما هیچ وقت مجاز نیستیم بر روی صورت شبیه خوان یک چشم کور مصنوعی تعبیه کنیم و آن را چنان بسازیم که در انظار مردم کور بنماید، زیرا ایفاگر این نقش نسخه خوان است و راوی احوال آن مرد کور، نه بازیگر آن به مفهوم تئاتر واقع گرا. به همین علت است که چنان چه از لوازم چهره آرایی هم در تعزیه استفاده می شود ولی در حد اختصار است؛ مثل ریشی که از پوست بز یا گوسفند درست شده و نه بیشتر.
بدعت گزاری در تعزیه در لباس شبیه خوانان
بدعت گزاری در تعزیه در لباس شبیه خوانان نیز مشاهده شده است و گاه دیده می شود تعزیه خوانان حرفه ای یا اثاث دارانی که در قلمرو شبیه خوانی صاحب کسوت هستند تحت تأثیر فیلم های تاریخی تلویزیون یا سینما مرتکب چنین غفلت هایی می شوند و فی المثل به جای زره و کلاه خود از لباس های چرمی گل میخدار استفاده می کنند، غافل از آن که زره و کلاه خود تغزیه، یک لباس رزم ایرانی بازمانده از دوره ی ساسانیان است که خود نشانه ای ویژه از ایرانی بودن نمایش تعزیه است و هیچ کس حق ندارد آن را با لباس دیگری عوض کند، چرا که یکی از ویژگی های تعزیه و شبیه خوانی ایرانی بودن و اصالت آن است.

گذشته از غفلت و بی توجهی بعضی از شبیه خوانان با سابقه، یکی از علت های بروز چنین پدیده هایی در تعزیه، عدم آشنایی جوانان و معلم ندیدن آنهاست. در بسیاری از مواقع دیده شده که جوانان علاقه مند با مشاهده ی فیلم های ویدیویی تعزیه را آموخته اند، غافل از این که ممکن است بعضی از حرکات و سکنات، حتی بعضی از اشعار به اصطلاح «من درآوردی» باشد و ربطی به نسخه ی تعزیه و قراردادهای اصیل اجرای تعزیه نداشته باشد..
اهميت موسيقي در تعزيه
لحن هاي آوازي در مراسم سوگواري و نوحه ها در مدح امام حسين و يارانش وجود داشت و ساز هيچ نقشي ايفا نمي كرد. به همين دليل فراگيري فن خوانندگي ميان خوانندگان منبري و نوحه خوان ها رونق يافت .بسياري از اين لحن ها و نغمه هاي موسيقي محلي و حالات اداي آن به وسيله اين گروه از خوانندگان در روضه خواني و تعزيه خواني محفوظ ماند و استادان بسياري در خوانندگي از ميان اين جماعت برخاستند و بزرگ ترين مربيان فن خوانندگي تا عصر حاضر نيز از ميان اين گروه شبيه خوان ها ظهور كردند. سينه زدن كه نوحه آن با وزن و آهنگ و با توجه به ويژگي هاي فني موسيقي توسط استادان مطلع ساخته مي شد وتنها از نظر مضمون با تصنيف هاي ضربي آهنگي اختلاف داشت، بهترين وسيله حفظ و اشاعه آهنگ هاي ضربي موسيقي ملي بود و بقاي آن تا حد زيادي مرهون اين مراسم مذهبي بوده است.
سازهايي كه از ابتدا در مراسم سوگواري و نوحه خواني نواخته مي شد كرب، (دو قطعه چوب تراشيده شده كه ضمن تعبيه سوراخي در آن داراي بندي چرمي بوده است؛ نوع نواختن كرب مثل سنج است)، دهل، ساز بادي "بوق" از جنس صدف دريايي و داراي يك سوراخ(پرده)، كرنا و سرنا بوده است. بعدها سنج و طبل جانشين كرب و دهل و نقاره شد و شيپور، ترومپت و سازهاي بادي ديگر جانشين كرنا و سرنا گرديد. دف و دايره نيز در شبيه خواني زنانه مثلا در مجلس شبيه خواني شاد خواستگاري و عروسي حضرت علي(ع) و فاطمه(س) استفاده مي شده است.
در نواحي مختلف ايران سازها و آوازهاي محلي نيز در موارد تعزيه و نوحه خواني نقش مهمي ايفا مي كرده است. آوازهاي گلي به گلي در مازندران،شروه در بوشهر، زئيروك در بلوچستان، بياباني و غربتي در استان كرمان، بيت هاي خراساني و كرمانجي، اميري در مازندران، گيلان و طالقان، سركويري، ديلماني،غربتي و... در تعزيه كاربرد فراوان داشته است.
لالايي ها، چاووشي خواني، اذان و موارد ديگر در تعزيه خوانده مي شده است. آوازهاي رديفي ايران در تعزيه ها نقشي اساسي ايفا مي كند؛ مثلا پيشخواني ها در دستگاه هاي مختلف اجرا مي شده، و در تعزيه شهادت علي اكبر در چهارگاه، شهادت قاسم در شور و كرد بيات،مناجات آغاز تعزيه در آواز بيات زند(بيات ترك) و گاهي نوا، آوازهايي در افشاري، دشتي و سه گاه، برخي از رجز خواني ها در چهارگاه و.... خوانده مي شده است.
در تعزيه شهادت عباس، زماني كه حضرت با فرياد و خطاب به شمر از خواب بر مي خيزد و با خود گفت وگو مي كند اشعار را به رسم و شيوه معمول آهسته و در درآمد راست پنجگاه مي خواندند. زن خواني نيز در گوشه هاي شور، ابوعطا و همايون انجام مي شد.
وظيفه ملي و تاريخي ايرانيان در اين برهه از زمان ضبط و ثبت هر چه سريع تر اين لحن ها و نغمه ها و تجزيه و تحليل آن و همچنين تربيت شاگرداني است كه موسيقي سوگواري را بر بنيان هاي فرهنگي، بومي و مذهبي ايرانيان فرا گيرند. نقش رسانه هاي ملي ايران، ضبط و پخش اين موسيقي ريشه دار به هنگام سوگواري است و اينكه از پخش موسيقي اي كه به اين انحراف دامن مي زند جلوگيري كنند.
لذا همان گونه که لازم است به جهت عقیدتی در حفظ و نگهداری این نمایش آیینی عاشورایی کوشا باشیم و از تحریف در فرهنگ عاشورا جلوگیری کنیم، در حفظ اصالت های این نمایش مذهبی ایرانی در شکل و شمایل و شیوه اجرا نیز کوشا باشیم.



قسمت نظرات غیر فعال میباشد

یادداشت روز


وجود دبیرخانه دائمی جشنواره تولیدات مراکز استانی ضروری است

برای برپایی کیفی‎تر جشنواره صرفا تعداد شمارگان آن، ارتقای کیفی به جشنواره نمی‎دهد، بلکه در جهت پیشرفت دوره به دوره آن، باید دبیرخانه‎ای مرکزی به‎صورت دائمی تشکیل و در فاصله برپایی دوره‎های مختلف جشنواره به‎طور فعال‎تری عمل کنند. تشکیل دبیرخانه دائمی و برگزاری کارگاه‎های توجیهی ویژه هنرمندان موجب برقراری ارتباط مستحکم بین هنرمندان با جشنواره و تبیین اهداف برای آنان می‎شود تا با توجیه درست بتوانند آثاری متناسب با اهداف جشنواره تولید و از ارسال آثار آرشیوی پرهیز کنند.

بسیاری از از آثار راه‎یافته به چنین جشنواره‎هایی معمولا آرشیوی بوده و بعضی از آن‎ها به جشنواره‎های مختلف راه یافته‎اند، درحالی که می‎توان با ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال به سیاست‎گذاری و توجیه هنرمندان پرداخته و تولیدات فاخری متناسب با موضوع و اهداف برگزارکنندگان جشنواره اقدام کرد. هدف از برپایی این جشنواره‎ها کمک به ارتقای سطح خلاقیت و اندیشه هنرمندان جوان است تا بتوانند با خلق آثار محکم و متناسب با موضوع جشنواره، هنرآفرینی کنند. تداوم جشنواره باعث ایجاد انگیزه بیشتر در جامعه جوان هنرمندان خواهد شد و آنان را وادار می‎کند که به موضوعات مطرح شده در جشنواره عمیق‎تر فکر کنند و از نگاه هنری اثر خلق کنند.

تناسب آثار با ماموریت‎های محوری حوزه هنری از جمله دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، خانواده و بیداری اسلامی از مهمترین ملاک‎ها در این زمینه است. این آثار متناسب با این سیاست‎ها و از بعد مسائل فنی، هنری و زیبایی‎شناسی ارزیابی و داوری می‎شوند. قزوین از دیرباز در زمینه هنرهای تجسمی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است و به‎واسطه همین ویژگی برجسته، شایستگی و استحقاق این را دارد که دبیرخانه بخش تجسمی تولیدات مراکز استان‎ها را از صفر تا صد بر عهده داشته باشد.

کشف استعدادهای جوان و هدایت آن‎ها مهمترین رسالت جشنواره‎های هنری است. اگر برپایی این جشنواره‎ها صرفا برای برگزاری باشد، بیشتر به‎منزله یک کار نمایشی است، اما اگر به‎صورت کیفی‎تر و دائمی‎تر باشد، می‎توان استعدادهای زیادی را در تمام حوزه‎های مختلف شناسایی و به رشد کمی و کیفی آنها کمک کرد.

 

تولیدات مراکز استان


مصاحبه و گفتگو


گالری تصاویر


فراخوان جشنواره